جامعه شناسی حرص

ساخت وبلاگ

جامعه شناسی حرص

احمد لطفی ـ مدرس دانشگاه پیام نور بدره

مقدمه:
حرص وطمع درلغت انگلیسی  (Greedines) و در زبان فارسی به معنای آز و توقع بیجا و شوق واشتیاق  بی حد وحصرداشتن ، وزیاده خواهی  وبسیار خواستن، درپی آرزوهای دراز و دور  ودست نیافتنی است ودر اصطلاح حرص پدیده ای غریزی است که در درون آدمیان وجود دارد واگر آنرا کنترل وبه قاعده وقناعت در آورده نشود، چنان فزون طلب ودلبسته و طغیانگر در بدست آوردن امکانات دنیوی می شود، که اگر تمام عالم را به فرد طماع وحریص ‌بدهند، گرسنگی و تشنگی و شهوت و ولع آن پایان نمی پذیرد و به قول استاد سخن، سعدی شیرازی:
«چشم تنگ دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور»
و به عبارت دیگر؛
اگر هفت اقلیم را در زیر نگین [انسانهای حریص] قرار دهند باز هم در بند اقلیمی دیگر هستند.
حرص و طمع و آز جزو سه دسته نافرمانی اولیه در مقابل خداوند بزرگ میباشد و ریشه ی سایر انحرافات و کجروی های اجتماعی و روانشناختی اجتماعی است این سه نافرمانی و تمرد در برابر خالق حکیم عبارتند از :
۱-غرور شیطان،  که خود را برتر از آدم (ع) دانست.
۲-آزمندی انسان، که ازدرون بر دل وجان آدمیان و روح و روان او را به حرص و طمع آلوده می سازد. از طرفی آدم و حوا ‌در بهشت زندگی می کردند ولی طمع و حرص از درخت یا گیاه منعیه و منهیه (گندم یا سیب)  موجب تمرد از دستور حق شد و از بهشت رانده شدند.
۳-حسادت قابیل به هابیل برای رسیدن ‌به مقام نبوت و ...، قابیل برادرش هابیل را به قتل رسانید. به قول فردوسی بزرگ:
بریزند خون از پی خواسته
شود زندگی بد آراسته
طمع ورزی و حرص
مسئله حرص و آز داشتن کنترل نشده، در ابتدا یک مسئله و بیماری روحی و روانی است که در اثر طمع ورزی انسان از بعد اجتماعی چنان  آلوده می گردد که به همنوع خویش ستم و تجاوز و حق کشی روا می دارد. در تمثیل حکمای لک آمده است: خداوند خواست حرص و طمع آدمیزاد و خصوصاً جد آدم ابوالبشر را به حضرت جبرئیل نشان دهد، در آن زمان تمام جهان و کره زمین که به حضرت آدم و فرزندانش تعلق داشت، خداوند جبرئیل  را به صورت آدمی به خدمت حضرت آدم (ع) فرستاد و گفت نصف این کره زمین مال من است و آمد با جمع کردن چند نشانه یا «هوم[houm]» از خاک، حد و حدود مشخص کرد. حضرت آدم ناراحت شده و رو به فردی که به ظاهر آدمیزاد بود، اظهار داشت که بیا کشتی بگیریم، هرکس زمین خورد حد و حدودش کمتر باشد در سر آن مرزها و حدود مشخص کشتی گرفتند، حضرت آدم زمین خورد وقتی به زیر افتاده بود با پایش خاکهای مرز را به طرف زمین جبرئیل می فرستاد تا او زمین کمتری داشته باشد. این تمثیل حریصی ذات بشر را می رساند. بشر همواره یکی از دغدغه هایش همین حرص و آزمندی است که ضد تمدن و اخلاق می باشد و انسان طماع، حسود، رذیل، پست و بی مقدار می گردد و در جامعه منفور خاص و عام می شود.
کتاب «حاجی آقا» نوشته صادق هدایت سرگذشت تاجر و مغازه داری است حریص و طماع بوده و با اینکه به حج رفته است، اما دارای چند زن و چند بچه قد و نیم قد است که در دوران سخت اواخر قاجار و اوایل پهلوی است و این فرد به ظاهر حاجی و پولدار، آنقدر خسیس و طمع دارد که این زن ها و بچه های بخت برگشته شان، در فلاکت و سختی و در ماندگی به سر می برند .
حضرت علی(ع)، طمع ورزی و حرص و ولع داشتن را یکی از کارهای زشت می داند و در حدیثی دیگر آن را ریشه شر و بدی و بدترین چیز می داند و پژواک روانی و اجتماعی آن، بردگی همیشگی و ابدی است. او همیشه برده ثروت و اسیر و گرفتار دنیاست. در حقیقت فرد طمعکار و آزمند، همواره غمگین و دارای دلهره است. وی اسیر هوی و هوس و مذبذب و چاپلوس می باشد. وی فکر می کند اگر در خدمت صاحبان قدرت و ثروت و اعتبار نباشد، ثروتش کم میشود و از گردونه ی رقابت با سایر تجار و ... حذف میشود. طمع و حرص عامل قتل و هلاک انسان می شود و طبق فرمایش مولای متقیان (ع): «حرص و طمع کاری، سوار خود را به زمین می زند و می کشد. «
ترس و ناامیدی انسان طمع کار
برخی از انسانها در جامعه، نا امید هستند و همواره به سود اقتصادی و جمع آوری ثروت و امکانات فکر می کنند  و عمل و کار خود را صرف انباشت مادیات می نمایند و گویی بر لبانشان لگام زده اند و از دسترنج خود بهره ای منطقی و معقول نمی برند. افراد طمع کار نگرانند که با خوردن و یا انفاق مالشان، ثروتشان کم می شود. بنابراین شبیه مورچه، فقط ذخیره می کند و کمتر هزینه می کنند. مورچه ها هم مانند فرد محتکر فقط ارزاق در لانه ی خویش جمع می کنند تا اوایل فصل پائیز، با اولین بارندگی به حکم خدا، پر و بال در می آورند و با اولین پرواز در فضا طمعه پرندگان می شوند. احتکار و طمع کاری  از لحاظ مذهبی و اخلاقی کار ی مذموم است، و از صفات افراد دو رو و منافق می باشد .
افراد حریص و محتکر گذشته از آن که خود را آزار می دهند به دیگران و افراد جامعه و نزدیکان خویش ضربه و صدمه می زنند. احتکار و طمع ورزی حداقل آسیب اجتماعیش آن است که دزدی، فحشا و فساد را رواج می دهد و بیکاری در سطح جامعه را رواج میدهد و به قول رابرت مرتن: چون افراد از راه طبیعی به اهدافشان نمی رسند به همین خاطر در تلاش هستند، که از راه های کجروی اجتماعی و انحراف از هنجارها و ارزشها به خواسته های خود برسد. [1]
گرسنه گان سیری ناپذیر
آنچه ازروآیات شیعه و قرآن کریم برمی آید، آدمی در شکل ظاهری و رفتار و طرز تلقی و گرایشات فکری و عملی دارای تفاوت بوده و در ابعاد اجتماعی و تلاشهای زندگی هم می توان انسانها را تقسیم بندی نمود. حضرت علی (ع) در حکمت ۲۵۹ نهج البلاغه فرموده است: «دو گرسنه هرگز سیر نمی شوند: جوینده ی علم و    جوینده ی مال».
و حضرت امام صادق (ع)، به نقل از محمد بن علی بن بابویه در کتاب خصال جلد اول صفحه ۵۳ آمده است: «منهومان لایشبعان منهوم علم و منهوم مال»
دو گرسنه هرگز سیر نمی شوند گرسنه و طالب علم و گرسنه و حریص و طالب مال و ثروت به عبارت دیگر دو گرسنه هرگز سیر نمی شوند دانشجو و دانش پژوه و دنیا طلب.
همین دنیا طلبی و حریصی که سرچشمه و راس خطاها ست، ریشه در دلباختگی و دلدادگی در برابر زرق و برق دنیاست، و زمانی که آتش عشق دنیا طلبی در انسان مشتعل و فروزان شود، این میل و شوق شهوت دنیوی، انسان را به سوی حرص و آز برای بدست آوردن مواهب مادی می کشاند و در جستجو و خوردن این آب شور دنیا دوستی هر چه بیشتر می خورد و مال جمع می کند، تشنه تر است و او را سیری نیست و روز به روز در لجن زار دنیا غرق می شود.
تجلی  دنیا  دوستی و برخور د مناسب با آن
دنیا از ماده ی «دنیه» بوده، و به معنای پست و فرومایه می باشد. دنیا دارای زرق و برق و تجلیاتی است که شیطان رجیم هم مظاهر دنیا را طوری جلوه می دهد که انسان فراموشکار و حریص را به طمع و غفلت وا میدارد. گرچه زیستن در دنیا، هوشیاری و بیداری و دانایی می خواهد اما خیلی از ما بنی نوع آدم، دنیا دوستی و   دامهای مختلف شیطانی آن، ما را غافل و مست و جاهل می نماید. دنیای فریبنده، دوستدار خود را مسحور و خواب می کند و سر بزنگاه او را به هلاکت میرساند و به قول شاعر:
در این وادی اسب هوی و جفا، متاز
که این اسب صاحب خود را زمین می زند [که این اسب صاحبش را زمین می زند]
قرآن مجید نیز در سوره ی انعام ـ آیه ی۳۲ فرموده است: زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست. دنباله روی افراطی دنیا جز حسرت و ندامت چیزی عایدش نمی شود. به قول شاهنامه فردوسی:
جهان سر به سر همه عبرت است
چرا بهره ی ما فقط غفلت است
بنابراین دستور قرآن تعادل در رفتار با دنیاست و  ما را دستور میدهد بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید، از طرفی هم اسراف کاران و مبذرین را برادر شیطان می داند. پیامبر اکرم (ص) نیز دنیا را مزرعه و مقدمه ی آخرت میداند یعنی دنیا جایگاه جمع آوری توشه برای آخرت است و آن حضرت دنیا را مکانی پر از خار میداند که برای سالم عبور کردن از آن باید پاورچین پاورچین راه رفت. صد البته دنیا پر از مظاهر غفلت زا و بازاری پر از عشوه و چشم نواز و دل فریب است که فقط امثال یوسف پیامبر (ع) و عارفانی چون مولوی و عطار و شبلی و بودا و باباطاهر عریان میتوانند بازار دنیا را کساد نمایند. دراین باره صائب تبریزی می فرماید:
همت مردانه می خواهد گذشتن از جهان
یوسفی باید که بازار زلیخا بشکند
در حقیقت انسان قانع در مقابل انسان حریص باید کوزه های تمنا را بشکند. همانطور که صائب تبریزی در دیوان اشعار غزلیاتش در غزل۲۵۷۱ - ۲۵۷۳ نوشته است:
از شکست آرزو هر لحظه دل را ماتمی است
عشق کو، کاین شیشه ها را جمله یکجا بشکند
بال پروازش در آن عالم بود صائب فزون
هر که اینجا بیشتر در دل تمنا بشکند
و مولوی هم درباره دنیا دوستی و حرص که آدمی را غافل و جاهل به معنی واقعی می کند. بنابراین هر چه افراد طماع و حریص ترا سجده می کنند و آتش و نفت و زهر به جانت می ریزند، تنها ره رهایی از این بلایا و آثار مخرب حریصی، پناه بردن به  معرفت باطنی و شکستن غرور و خود خواهی ها و دنیا طلبی هاست. مولوی می فرماید:
گر ازین دولت نتازی خز خزان
این بهارت را همی آید خزان
مشرق و مغرب چوتو بس دیده اند
که سر ایشان ز تن  ببریده اند
مشرق و مغرب که نبود بر قرار
چون کنند آخر کسی را پایدار
هرکه را مردم سجودی می کنند
زهر اندر جان او می آکنند
در بحث داستان حضرت خضر و موسی و شکستن مقداری از کشتی آن بچه های یتیم تا دزدان دریایی کشتی را مصادره نکنند. مولوی  شکستن هوای نفس را با نجات و رهایی از طاغوت و ستمگر چنین بیان می کند:
چون شکسته می رهد، اشکسته شو
امن در فقر است اندر فقر رو
مهتری نفت ست و آتش ای غوی
ای برادر چون بر آتش می روی
نردبان این جهان ما و منی ست
عاقبت این نردبان بشکستنی است
هرکه او بر ‌پله کان آخر است
استخوانش سخت تر خواهد شکست
بنابراین، انسان با قناعت و کمر همت بستن به خدمت محرومان و محتاجان، خود را از حریصی جدا می کند. با وجدانی آسوده زندگی سالمی را برای خویش ترسیم و مهیا می کند. به عبارت دیگر، زندگی پر آسایشی را برای خود تجربه می کند.
به قول شاعرکه فرموده است:
 تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن
به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی

تهدید بزرگ حیات انسانی
انسان در طول حیات اجتماعی و اقتصادی خویش با بحران ها و آسیبهای فراوانی اعم از حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله و فوران آتشفشان و حوادث غیر طبیعی مانند وقوع جنگ ها، آزمندی و حریصی و حسد ورزی و هنجارشکنی و ... روبرو شده است. بشر عاقل در طول زمان با این بحران ها مبارزه کرده است و گاها» بر خیلی از آنها غلبه نموده و در این راستا تلاشهای موثری نیز انجام داده است. اما حب نفس و صفات رذیله از جمله حرص و طمع و زیاده خواهی انسان را گرگ انسان کرده است و الان در سطح جهان حریصی و تنگ نظری و خود خواهی، عرصه را بر محیط زیست خویش و سایر موجودات تنگ کرده است. تا آنجا که غرب قدرت خود را بر شرق اعمال کرده است و در این چند قرن اخیر سنتی را رواج داده است که هر زورمندی به ضعفا ستم روا دارد و حرص برنده شدن و یا بیشتر داشتن  و به نفع  مادی خود اندیشیدن و عمل کردن، دست به تخریب محیط زیست می زنند. آنها با به راه انداختن کارخانه ها و ایجاد گازهای گلخانه ای و کوبیدن بر طبل جنگ و خونریزی  همه و همه، جو تعادل و آرامش و آسایش جامعه را برهم زده اند. به قول «استیون هاوکینگ» مدیر مرکز کیهان شناسی تئوریک دانشگاه کمبریج، با ابراز نگرانی درمورد طمع و حماقت انسان که چطور در طول زمان بامحیط زیست رفتار کرده، حماقت انسان و آلودگی محیط زیست را همچنان دو تهدید بزرگ برای حیات نوع بشر می داند.
مراجع
[1]. خبرگزاری ایران ـ استاد جعفر دیناروند ـ رئیس مرکز بررسی های اجتماعی

هفته نامه ی پیک ایلام /peyk-e ilam...
ما را در سایت هفته نامه ی پیک ایلام /peyk-e ilam دنبال می کنید

برچسب : جامعه,شناسی,حرص, نویسنده : peikeilama بازدید : 184 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 11:27