عفاف و حجاب در يك نگاه- بخش پاياني

ساخت وبلاگ

عفاف و حجاب در يك نگاه

علی محمدنیاکان کارشناس امور فرهنگی


بخش پاياني
عفاف، فلسفه‌ی پوشش
حیات آدمی در دو گستره‌ی مادی و معنوی قابلیت رشد و تکامل دارد. کسب دانش و معرفت و پرورش خصلت‌های اخلاقی و انسانی، از دایره‌ی کمالات معنوی است.؛ همان‌گونه که برخورداری از رفاه، سلامت جسمانی و پرورش اعضای بدن از گستره‌ی مادی است. بنابراین، آدمی حقیقت واحدی است که حیاتش دامنه دارد. بدین سبب، کمال و نقص آن دو از یکدیگر قابل تفکیک نیست. سلامت جسمی برای سلامت روان، و سلامت روانی برای سلامت تن لازم است. از این رو، برخی بیماری‌های جسمانی را از طریق روان درمان می‌کنند. دایره‌ی حیات معنوی و مادی هر چه باشد، به نوع نگرش انسان به هستی و جهان برمی‌گردد. دگرگونی در این نگرش‌ها بر قبض و بسط دامنه‌ی حیات انسانی اثر می‌گذارد. شاهد‌ آن، تفاوت اهداف و زندگی انسان‌های قبل از تحولات علمی جدید و پس از آن است. البته، نباید تصور کرد که با تحول نگرش‌ها همه چیز متحول می‌شود و نقطه‌ی اشتراکی باقی نمی‌ماند. بنابراین، با همه‌ی تفاوت‌هایی که انسان‌های کنونی با پیشینیان دارند و میان آن‌ها در مبانی و نتایج، اختلاف چشمگیری دیده می‌شود؛ اما موارد اشتراک آنان کم نیست. این رویکرد سبب می‌شود که راه گفت‌و گو و مفاهمه برای همیشه گشوده باشد. در همه‌ی نگرش‌ها خود آگاهی و جهان آگاهی رویکردی ارزشمند است. نزد همه‌ی انسان‌های عدالت‌خواه، گسترش عدل و خدمت به همنوعان کاری پسندیده است. همگان، قهرمانان ملی و مصلحان اجتماعی را ارج می‌نهند و کشته شدگان در مسیر اهداف ملی را شهید می‌دانند و از آنان تجلیل می‌کنند. این نگرش‌ها نشان می‌دهد که در همه‌ی دوران‌ها، با وجود اختلاف در مصداق، باورهای کلی واحدی در میان انسان‌ها حاکم بوده است. این‌ها بخشی از اموری ست که در ادیان الهی از آن به عنوان فطرت یاد می‌شود، و در دین اسلام هم بدان  تأکید فراوان شده است.
«عفت» و «حیا» از این خصلت‌ها هستند. پروا پیشگی همیشه بر انسان حاکم بوده است. هم غارنشینان نخستین که با برگ درختان و پوست حیوانات خود را می‌پوشاندند و هم دنیا نشینان امروزی. در این‌جا به شکل، اندازه و کیفیت بروز این خصلت کاری نداریم. در اصل، سخن این‌جاست که «حیا» و «عفاف» به عنوان یک خصلت انسانی همیشه بروز داشته است. اشاره شد که: «حیا» و «عفاف»، تاریخ بردار نیست؛ گرچه برای پوشش‌های خاص می‌توان تاریخ معین کرد. «عفاف» روح پوشش است، و پوشش کالبد آن؛ عفاف، فلسفه‌ی پوشش است و پوشش تضمین کننده‌ی آن. مجسمه‌ها، کتیبه‌ها و نقش‌های برجسته‌ی تاریخی نشان می دهد که: سرما و گرما علت اصلی پوشاک نبوده، بلکه علت آن حیا و پوشاندن شرمگاه بوده است. زنان ایرانی در دوره‌های مختلف مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان پوشش داشته‌اند. در زمان مادها زنان، با جامه‌های دو تکه خود را می‌پوشانیده‌اند. زنان دوره‌ی هخامنشی پارچه‌ی شنل مانندی روی سر می‌انداخته‌اند که حالتی شبیه به چادر داشته است. در عهد اشکانیان زنان قبایی بر تن می‌کرده‌اند و شنلی بر سر می‌افکنده‌اند و معمولاً نقابی به پس سر می‌آویخته‌اند. زنان عهد ساسانی گاهی چادری گشاد و پرچین به سر می‌کرده‌اند که تا وسط ساق پا می‌رسیده است. نقوش بانوان ساسانی در بشقاب‌های نقره‌ای نشان می‌دهد که هر یک از بانوان، چادری به خود پیچیده‌اند (مهریزی، 1386: 93-97).
بنابراین، تاریخ این نظریه را تأیید می کند که حیا و آزرم همواره در میان ملل عالم یکی از فلسفه‌‌های پوشش بوده است. در طول تاریخ، تمام انگیزه‌های انسان از پوشش، حفاظت از سرما یا زیور و خودنمایی نبوده است، گرچه نمی‌توان این انگیزه‌ها را در کیفیت و نوع پوشش نفی کرد. علاوه بر آن، چون رعایت حیا و عفت در میان زن و مرد به تناسب آفرینش هر یک متفاوت است، همیشه زنان از پوشش بیشتری استفاده می‌کرده‌اند. اگر تنها سرما و گرما انگیزه بود، این تفاوت‌ها قابل تحلیل بود. حتی گرایش به زیبایی صرف نمی‌تواند آن را پاسخ‌گو باشد.
اگرچه در دنیای کنونی نوع پوشش آزاد است، اما کسی بی‌حیایی و بی‌عفتی را آزاد نکرده است. هنوز قوانین جهانی در خصوص جلوگیری از کارهای خلاف عفت به قوت خود باقی‌ست؛ هنوز آمارها نشان می‌دهد که مردمان در نهاد خود از بی‌عفتی انزجار دارند. به هر حال، حیا و آزرم خصلتی انسانی است و جدا از هر گرایش فرهنگی و دینی، برای بشریت قابل طرح است. هر چند در برخی فرهنگ‌ها و مکتب‌ها زمینه‌ِی پذیرش و تبیین آن آسان‌تر است، باز انسان به حکم نهاد و ساختار وجودی خود به حیا و شرم رغبت دارد. البته، این خصلت مانند همه‌ی خصلت‌ها و ارزش‌ها قابلیت رشد و افزایش دارد؛ بدین معنا که همه مایه‌ی درونی دارند، گرچه در همه یکسان‌ به فعلیت نمی‌رسد؛ برای نمونه، انسان خواهان صداقت و راستی است و به عنوان یک خصلت مثبت و ارزش انسانی توان رشد و افزایش دارد؛ اما همه در یک درجه از صداقت و راستی قرار ندارند. از این رو، تخلف علمی انسان از این خصلت‌ها و رویگردانی او در صحنه‌های زندگی به کمال بودن این خصلت‌ها ضرر نمی‌زند و فطری بودن آن را مخدوش نمی‌کند‌(مهریزی، 1386: 98-100). در رهگذر این رویکرد، چه بسیار متخلفانی که به انحراف عملی خود اعتراف کرده و خود را از آن کمال محروم می‌دانند.
اهمیت عفاف
هر حرکتی که برای دفاع از زن انجام می‌گیرد، باید رکن اصلی آن، رعایت عفاف وی باشد. عفت در زن، وسیله‌ای برای تعالی و تکریم شخصیت او در چشم دیگران، حتی در چشم خود مردان شهوت‌ران و بی‌بند و بار است. عفت زن، مایه‌ی احترام و شخصیت اوست. مسأله‌ی حجاب و محرم  و نامحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن به خاطر آن است که عفاف سالم نگه داشته شود. اسلام به مسأله‌ی عفاف زن اهمیت می‌دهد. البته، عفاف مخصوص زنان نیست، مردان هم باید عفیف باشند‌([آیت‌الله‌العظمی] خامنه‌ای، 1385: 111).
رابطه‌ی حیا، عفاف و حجاب
حیا ملکه‌ای است که موجب خودداری از کارهای زشت می‌شود. انگیزه‌ی حقیقی گرایش زن به حجاب، احساس فطری یا غریزی شرم و حیاست. شرم و حیا در زن نسبت به بیگانه مانند غیرت در مرد است؛ به عبارت دیگر، درک و شعور فطری و الهام غریزی زن به حفظ خود از دستبرد نااهلان برای ارتقای ارزش وجودی خویش است. در شرم و حیا، عشق و اشتیاق به عفاف و پاک‌دامنی تدبیر مکانیسمی نهفته در خلقت و فطرت زن است که او را وا می دارد گاهی به صورت ناخودآگاه خود را از چشم نامحرم بپوشاند. به همین دلیل، وقتی احساس حجب و حیا را از دست می دهد در محیط ناامن اجتماع هم کشف حجاب می‌کند؛ و برعکس، وفتی احساس شرم و حیا در او زنده است در محیطی که امنیت کامل هم وجود دارد، باز هم تمایل دارد خود را بپوشاند. احساس حیا و شرم از انجام دادن کارهای زشت از ثمرات عفاف به شمار می‌آید. هر قدر این احساس شرم از زشتی‌ها در انسان بیشتر باشد، عفت او بیشتر خواهد بود‌(اسحاقی، 1388: 45-46). امام علی (ع) می فرماید: « شرم از خداوند و خلق او باعث عفت و بزرگی می‌شود» (تمیمی آمدی، 1388: 504). بدون شک، به تناسب ویژگی‌های روحی و جسمی انسان، آفرینش لباس و پوشش و روی آوردن فطری او به آن یکی از نعمت‌ها و هدایای الهی محسوب می‌شود. در فرهنگ اسلامی، انسان لباس نمی پوشد که تن را عرضه کند، بلکه لباس می پوشد تا خود را بپوشاند. لباس برای او یک حریم است؛ به منزله‌ی دژی است که تن را از دستبرد چپاولگران محفوظ می‌دارد و کرامت او را حفظ می‌کند. لباس برای آن است که تحریک جنسی را کم کند نه آن که بر قدرت تحریک بیفزاید. شاید در مقام ادعا همه‌ی انسان‌ها خود را مؤمن و متعهد بدانند، اما کسی این ارزش و مقام عالی انسانی (گوهر عفاف) دارد که ویژگی‌های زیر را داشته باشد:
الف) باوقار بودن: زن عفيف از هر کار سبک و نامناسبی که موجب جلب توجه دیگران شود پرهیز می کند. شیوه‌ی راه رفتن، لباس پوشیدن و رفتارش به گونه‌ای نیست که نظر نامحرمان را به سوی خود جلب نماید.
ب) عفت کلام: زن باعفت ساده و آرام و بی ‌وسوسه حرف می‌زند و از سخنان غیر ضروری با نامحرم دوری می‌کند.
ج)پرهیز از خودنمایی: زن پاک‌دامن از مظاهر خودنمایی هم چون نشان دادن زینت‌های خود، بیرون گذاشتن قسمتی از موی سر یا آرایش چهره برای نامحرم پرهیز می‌نماید.
د) پوشش مناسب: زن عفیف از انتخاب لباس‌های نازک و چسبان و رنگ‌های تن و زننده‌ای که زمینه ساز جذب نامحرم به سوی او می‌شوند، اجتناب می‌ورزد.
ه) کنترل رفت و آمدها: زن عفیف از رفتن به مراکز و مکان‌های‌ آلوده و نامناسب، همچون مجالس گناه و لهو لعب خودداری می‌کند. بنابراین، عفاف به عنوان پیش زمینه‌ی اساسی باید مورد توجه قرار گیرد. گرچه نگاه به مسأله‌ی حجاب، برای رشد معنوی و اخلاقی جامعه مؤثر است، اما سالم سازی بنیان‌های اخلافی جامعه مؤثرتر است. بی‌تردید، عفاف در اصلاح بنیان‌ها مؤثر است؛ همچنین، حیا در ارتباطی متقابل با عفاف، گاه معلول و گاه علّت است. باید دانست حجاب واقعی، جز در پرتو این دو میسر نخواهد بود. سالم‌سازی اخلاقی یک جامعه محدود به حجاب نیست، بلکه مجموعه‌ای از چگونگی رفتارها و باید و نبایدهای فردی و اجتماعی با ارتقای سطح عفاف و حیای جامعه، ارتباط مستقیم دارند. در حقیقت، حجاب پوششی ویژه و عفت خصلتی برخاسته از بینش و منش است (اسحاقی، 1388: 46-48). حجاب می‌تواند ریایی، تحمیلی، ظاهری یا غیر اختیاری باشد، ولی عفت، خصلتی ارزشی و اختیاری است. امام علی(ع) می‌فرماید: «پاک بودن، خصلت زیرکان است». (تمیمی آمدی، 1388: 47).
آمیختگی آفرینش زن با عفت و پاک‌دامنی
عفت و پاک‌دامنی با آفرینش زن به هم آمیخته است. او از روزی که دیده به جهان می‌گشاید، عفت‌گرا و پاک‌دامن است. نگاه‌های معصومانه و نفرت او از گناه، در آغاز جوانی و تظاهر به عفت و پاک‌دامنی در برخوردهای اجتماعی، نشانه‌ی آن است که عفت در خلقت زن جایگاه ویژه و رفیعی دارد که هم خود زن خواهان آن است و هم دیگران زن را با این ویژگی می‌خواهند. اسلام، آفرینش زن و صلاح و خیر جامعه را در نظر گرفته است و حجاب را لازم شمرده تا با عفت درونی او هماهنگ گردد و بنیان خانواده مستحکم شود. اسلام، زیبایی و دل‌آرایی زن را برای همسر وی می‌خواهد تا دیگران از آن سوء استفاده نکنند. بنابراین، الزام پوشش فقط برای حفظ عفت اوست، نه زنجیر اسارتی بر دست و پایش؛ و نه سدی در برابر سیر تکامل علمی، فکری و هنری‌اش، بلکه وسیله‌ای برای تعالی روح و ایفای مسئولیت‌های فردی و اجتماعی اوست.  از این رو، اسلام پوشش را ملاک برتری زن معرفی کرده است (قاضی، 1387: 97-98).. بنابراین، حیا و عفاف، تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گران‌بها کردن و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است.
حفظ عفاف اجتماعی
حفظ عفاف اجتماعی، به عفاف زن بستگی دارد. زنی که می خواهد برای رسیدن به مقاصد شیطانی خود، بی‌بند و باری را در جامعه رواج دهد، زنان را بازیچه و ملعبه‌ی خود می کند. کافی است برای به فساد کشیدن یک جمعیت، تعداد اندکی هرزه و بی‌بند و بار در بین آنها راه یابند؛ به گونه‌ای زشتی‌ها و آلودگی‌های اخلاقی را بین آنان رواج می‌دهند که بعد از مدت کوتاهی عادی جلوه کند. ممکن است هر زن بدحجاب، بی بند و بار نباشد؛ ولی بدحجابی مقدمه‌ی بی‌بند و باری و زمینه‌ساز تمتعات شهوانی و جنسی است. زن مسلمان برای آن که در بعد اجتماعی، حد اعلای توفیق را به دست آورد و محیط مقدس کاری‌اش به هرزگی‌های شهوانی آلوده نشود، باید حجاب را رعایت کند (همان: 111-112). بدون تردید، وقتی کار و شهوت به هم درآمیزد، محیط کار آلوده، و در نتیجه بازده فعاليت ها کم می‌شود؛ هم چنین ثبات، اطمینان و اعتماد از محیط خانواده رخت برمی‌بندد.
منابع و مآخذ
- اسحاقي، سيدحسن ؛ ( 1388 )؛ گوهر عفاف ( پژوهشي درباره ي حجاب )؛ چاپ دوم ؛ قم : انتشارات بوستان كتاب .
- اكبري، محمدرضا؛ ( 1387) ؛ حجاب در عصر ما ؛ چاپ پنجم ؛ تهران: انتشارات پيام آزادي  
- بهروزي، مريم؛ ( 1387) ؛ حجاب هاله اي از عفاف؛ چاپ ششم ؛ تهران : كانون قرآن و عترت جامعه زينب (س) .
- حداد عادل ،غلام علي ؛ ( 1386) ؛ فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي) چاپ هفدهم؛ تهران :  انتشارات سروش ..
- خامنه اي، { آيت الله¬العظمي } سيدعلي؛ ( 1377) ؛ حديث ولايت ؛ ( مجموعه رهنمودهاي مقام معظم رهبري ) ؛ جلد هشتم ؛ چاپ اول ؛ تهران : مركز چچاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي .
- خامنه اي ، { آيت الله¬العظمي } سيدعلي؛ ( 1385) ؛زن ريحانه ي آفرينش ( مجموعه سخنراني ها ) ؛ به اهتمام : دفتر نشر آثار مقام معظم رهبري ؛ چاپ دوم ؛  قم : دارالهداي .
- خميني، {امام} روح الله ؛ ( 1372) ؛ سيماي زن در كلام امام خميني (ره) ؛ چاپ پنجم ؛ تهران : اداره كل مراكز و روابط فرهنگي ؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
- رضي، سيدشريف؛ (1377) ؛ نهج البلاغه ؛ ترجمه ي سيدجعفر شهيدي؛ چاپ سيزدهم ؛ تهران : شركت انتشارات علمي و فرهنگي..
- شريفي ، احمدحسين؛ ( 1388) آيين زندگي ( اخلاق كاربردي )؛ چاپ پنجاهم ؛ تهران : نشر معارف ؛ تهران
- صباغي، مهدي؛ (1388) ؛ فاطمه گوهر آفرينش ؛ چاپ اول ؛ قم :  انتشارات منشور وحي.
- صالحي، هاشم؛ (1385)؛ نهج البفصاحه( رهگشاي انسانيت)؛ ترجمه ي ابراهيم احمديان ؛ چاپ چهارم ؛ قم: گلستان ادب . .
- فتاحي زاده، فتحيه؛ (1388) حجاب از ديدگاه قرآن و سنت ؛ چاپ سوم؛ موسسه ي بوستان كتاب؛ قم.
- فتاحي زاده، فتحيه؛ (1387) ؛ زن در تاريخ و انديشه ي اسلامي ، چاپ سوم ؛ قم :  انتشارات بوستان كتاب..
- قاضي، فاطمه؛ (1387) ؛ حجاب دختران؛ { حجاب اسلامي و بهداشت خانواده } چاپ هشتم ؛ قم :  انتشارات گلستان ادب..
- تميمي آمدي، عبدالواحد ؛ ( 1388) ؛ غررالحكم و درراكلم؛ ترجمه ي لطيف راشدي و سعيد راشدي ؛ چاپ اول ؛ قم : پيام علمدار.
- شيخ الاسلامي ، سيدحسن؛ (بي تا ) ؛ غررالحكم ( گفتار اميرالمومنيند (ع) )؛ ج ا؛ چاپ دوم؛ قم : موسسه¬ي امام صادق (ع)
- قاسمي، مرضيه (1387) ؛ بررسي حجاب از ديدگاه قرآن و حديث ؛ چاپ اول؛ قم :  انتشارات هزاره ققنوس ؛ تهران .
- مهدي‌زاده، حسين؛ (1388) ؛ پرسمان حجاب « پژوهشي در باب پوشش از ديدگاه قرآن ؛ چاپ پنجم ؛ قم :  انتشارات صهباي يقين..
- مطهري{آيت‌الله } مرتضي؛ ( 1386)؛ مساله¬ي حجاب ؛ چاپ هشتاد و سوم؛ انتشارات صدرا.
- مهريزي ، مهدي ؛ (1386 ) ؛ زن در انديشه ي اسلامي ؛ چاپ سوم ؛ تهران : سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي .

هفته نامه ی پیک ایلام /peyk-e ilam...
ما را در سایت هفته نامه ی پیک ایلام /peyk-e ilam دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : peikeilama بازدید : 143 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1396 ساعت: 2:17