وقتِ صلح و شکوفايي است
سيد مسعود رضوي
طبيعيترين واقعه در صحنههاي سياسي، «رقابت» است. رقابتِ سياسي دستاوردي ارزشمند و تجربهاي جهاني است که ما نيز در آن شريک هستيم. اين يک سرمايه باارزش براي ملّتها و کشورها در روزگارِ ماست و هرچه سالمتر، منصفانهتر و با مشارکتِ آگاهانه و گستردهتر تحقق يابد، استحکام بيشتري به جامعه ميبخشد و بنياد قدرت و انسجام ملّي را پايدارتر خواهد کرد. علتالعللِ عمرِ طولاني و ثبات در کشورهاي داراي نظام دموکراتيک همين است. توزيع قدرت بر آن ميافزايد و تمرکز از آن ميکاهد. در واقع، معناي ضمنيِ تمرکز و تجميع قدرت در يک کانون يا شخص، اگر بسيار زياد و ناپاسخگو هم باشد، اين است که بخش مهمي از وحدت جامعه و قدرتش در برابر بيگانگان، مصروف اصطکاک و فرسايش در منازعه داخلي خواهد شد. کانونهاي پرقدرت براي حفظ موقعيت برتر و امکانات بي حساب و کتاب تلاش ميکنند و رقباي سياسي و جامعه براي کاهش آن و گريز از صدمات و سرکوب و ريخت و پاشهاي جريانهاي ناپاسخگو و درعين حال قدرتمند خواهند کوشيد! اين جامعه و نظايرِ آن، که در جهان کنوني پراکنده و پرتعدادند، قدرتنمايي ميکنند اما قدرتي ندارند. قدرتِ واقعي و قابل اتکا فقط در انحصار مردم است و با رضايت و مشارکتِ آگاهانه اکثريت از قوّه به فعل درميآيد. در گذشتهاي نه چندان دور، اتحاد جماهير شوروي يک نظام متمرکزبود که ارتش و ادوات ترسناکي داشت ولي حبابي بود که لاجرم روز واقعه که رسيد فروريخت و جز چندصد نفر از مستمريبگيرانِ پاپاخ بهسر و کهنسالان مفتون عصر استالين براي حمايتش بيرون نيامدند!
اما رقابت سياسي را نبايد فقط در لحظههاي نمايش انتخاباتي و امثالهم متجلّي ديد. جوامع زنده و پيشرفته، يک رقابتِ مستمر و مسالمت آميز را در اندرونه خود حمل ميکنند و تنها در بازه زماني انتخابات، قدري صراحت و شدّتِ رقابتها زيادتر ميشود. در تمام اين برههها و موقعيتهاي مختلف، البته قواعد و اصولي حاکم است. چنين نيست که گوهرِ قدرت آن کنار باشد و عدّهاي مثل گلادياتورها بر سر آن منازعه کنند! اصلا دموکراسي که ما معادل نسبتاً مناسب و زيباي مردمسالاري را براي آن برگزيدهايم، سازوکاري است براي تبديل منازعت به مسالمت و وارد کردن عناصري بازدارنده و حفاظتکننده که از يک سو سلامت و امنيت بازندگان را تضمين ميکند و از سوي ديگر امکان رقابت منصفانه و مکرر در آيندهاي مشخص را ميسر مينمايد. به اين ترتيب بازنده در معناي تاريخ کهن (که يکسره منازعه و حذف و هدم رقبا بود)، ديگر قصهاي بيش نيست. در نظام جمهوري يا مردمسالاري، همه برندهاند و به همين دليل برخي احزاب که امروز يک کرسي هم در پارلمان ندارند، با تلاش و جلب رضايت و نظر مردم و تحليل درست و دقيق از موازنههاي سياسي و اجتماعي، ممکن است دوسه سال بعد دولت تشکيل دهند يا فراکسيون اکثريت مجلس را در اختيار بگيرند.
اشخاص و تشکلها و جريانهاي رقيب، تا زماني که در محدوده قوانين و عرفهاي رايج فعال هستند، مشروع و معتبراند. خط قرمز در اينجا سه چيز است:
يک؛ خصومت و تنازع،
دو؛ آسيب به منافع ملي،
و سه؛ رفتار غيرقانوني و ارتکاب جرم.
پس در رقابتِ سياسي، نزاعهاي خشن و بي معيار براي حذف و هدم رقبا معني ندارد. اينهمه هزينه و سازوکارهاي پيچيده و دشوار در نظام انتخابي و رأيگيري، براي تبديل خصومت به رقابت و براي جلوگيري از منازعه و تبديل آن به مذاکره تعبيه شده است. از اين منظر مردمسالاريِ ديني و نظام انتخاباتي که ما با عنوان «جمهوريِ اسلامي» پذيرفتهايم، رحمت و برکات بسيار دارد و بديل استبداد و نظام سلطاني است. اما بايد بپذيريم که اين شيوه و اين مرتبه سياسي، بايد وارد نظام باورها و دستگاه معرفتي و تربيتي ما شود. کسي که قدرت شنيدن و گفتگوي آزاد و انتقادي را نداشته و در اعماق ذهنش مشغول طراحي عمليات حذف و نابودسازي رقباست، دنباله بازمانده از نظام سلطاني و ارباب رعيتي است. زيرا دولت و حکومت منتخب شهروندان، مطلقاً در اختيار و مالکيت کسي نيست بلکه در محدوده قانون اساسي و ضوابط جاري و پذيرفته موجود، از سوي اکثريت در اختيار دولت قرار ميگيرد. دقيقا به همين دليل، کساني که در پي قدرت و منزلت و موقعيتهاي خاص و ويژه خواري هستند، و با زد وبند از مواهب قدرت بهره بردهاند، ازين وضع بهشدّت ناراضياند. اتفاقاً نعل وارونه ميزنند و دائم با پيش کشيدن مقدّسات و حلال و حرام نمايي دنبال ضايع کردن نتايج هستند. حتي در اساس انتخابات و مشارکت عمومي و جمهوريت هم ترديد افکنده و از تضاد ميان دين و مردمسالاري سخنها گفته و ميگويند.
امام خميني اجازه تشکيک و کاست و فزود در عنوان «جمهوري اسلامي» را نداده و جمهوريّتِ نظام چنان مرتبهاي در نظرشان داشت، که ميزان را رأي ملت ميدانست. نهادهاي انتخابي نقطه قوّت و مايه عزّتِ ديانت و ملت بود تا آنجا که مجلس را در رأس همه امور خواندند. 99 درصد مردم بر اساسِ اين تلقي در رفراندوم تعيين نظام شرکت کرده و جمهوري اسلامي را برگزيدند. کساني که ماهيت تحول و دگرگونيهاي محتوايي جامعه ايران را هنوز درنيافتهاند، اذهان عجيبي دارند. تغييرات عظيم اجتماعي و نسلي در طي دهههاي اخير رخ داده و خزانه خاطرات ملت سرشار از تجربه و آزمون و خطاهايي است که بابت تک تک آنها صورتحساب هنگفتي پرداخت شده است. مردم ايران، نظام انتخابي را از سر جبر و ناچاري نپذيرفتهاند، بلکه به فراست و با توجه به منافع و حيثيت و نتايج عظيمش انتخاب کردهاند. باور اجتماعي، فرهنگي و سياسي، مردم ايران را به مردمسالاري رسانده و اينک جامعه در حال بهره برداري از منافع اين گزينش خردمندانه است. عقل جمعي در حال باروري و کنار زدن موانع و عناصر متزاحم است. بر همين مبنا دولت نيز نميتواند راهي جز مصالح عموم را دنبال کند. اکثريت به دولت اختيار داده و بدان اميد بستهاند تا تنشهاي غيرضروري را مديريت کند و راه ايران را در منطقه و جهان باز نمايد. مردم ميبينند که جنگ و تنش با جهان اسلام چه کرده و چه خونهاي بيگناهي برخاک ريخته است؟ هيچ ملتي در جنگ پيروز نمي شود و هيچ انساني به رستگاري نميرسد. اين جنگها، جيب تراستهاي اسلحه و ميلياردرهاي صهيونيست را پر ميکند و بازندگانِ مستأصل را به سربازان داعش تبديل ميکند! اگر در بسياري از کشورهاي منطقه بلوغ کافي براي مردمسالاري هنوز ديده نميشود، الگوي ايران راهگشاست. دولت برآمده از رأي اکثريت و پارلمان همسو و کارآمد که در آن مردان و زنان آزموده کم نيست، و حتي در هيئت رئيسهاش نمايندگان شجاع و ريشهداري حضور دارند که جز به حق سخن نميگويند و در پي تحقق منافع مردماند فرصتي گرانبها براي شکوفايي در اختيار ما نهاده است. بنابراين دولتِ منتخب ميتواند با سرعت و قدرت در پي تحقق خواستهاي عمومي و زمينه سازي براي جهش و خيزش در اقتصاد و فرهنگ باشد. اين پشتوانه براي مؤمنان به خداوند و خادمان ملت کافيست.
امروز بيش از هر زماني متوجه نهيبها و هشدارهاي پايان عمر امام راحلِ فقيد هستيم که از مقدسنمايان و خطراتشان بيم ميداد. خوشبختانه مردم در سالهاي گذشته بهوضوح اينان را شناخته و تکتک آنها را کنار گذاشتهاند. کساني که در حرف و ادّعا حدودي نميشناسند اما در عمل ويرانگر و مايه فساد و فلاکت بودهاند. دولت جز منافع ملي و قانون اساسي هيچ خط قرمزي ندارد. شرايط مهياست. اکثريت قاطع مردم اين شرايط عالي را رقم زدهاند. مجلسي همسو و دولتي کارآمد... از بحرانهاي ساختگي و ميان تهي نهراسيد و کار کنيد. قانون باشماست. مجلس با شماست و مردم و وجدان بيدارشان با شماست. يدالله مع الجماعه. مردم منتظرند. چهل سال از انقلاب ميگذرد. زمان آرامش و شکوفايي فرارسيده است.
هفته نامه ی پیک ایلام /peyk-e ilam...
ما را در سایت هفته نامه ی پیک ایلام /peyk-e ilam دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : peikeilama بازدید : 182 تاريخ : يکشنبه 18 تير 1396 ساعت: 13:40