گفتگو با حجت الاسلام مهدی اژه ای: بهشتی، ملتی برای یک ملت؛ مردی که از زمانه خود جلوتر بود

ساخت وبلاگ

گفتگو با حجت الاسلام مهدی اژه ای:

بهشتی، ملتی برای یک ملت؛ مردی که از زمانه خود جلوتر بود

رئیس قوه قضاییه بود، اما دیناری از دستگاه قضا حقوق نمی‌گرفت، با حقوق معلمی خانه ساخت و قسط‌هایش را داد؛ معتقد بود یک روحانی قبل از اینکه وارد کار اقتصادی شود، باید لباسش را در بیاورد و اگر کار اقتصادی کرد باید حلال انجام دهد، می‌گفت کسی که لباس روحانیت می‌پوشد باید هدفش خدمت و شهادت باشد، نه اینکه دستش را ببوسند، کفشش را جفت کنند و اهل تشریفات باشد.
شهید بهشتی، فقیه چندین زمانه پس از خود بود، پیشگام صدیق پیش از پیروزی انقلاب، به‌عنوان استوانه‌ای مطمئن برای نظام تازه بنیاد اسلامی در ایران تا آخرین لحظه در کنار امام راحل ماند و جان خود را در صیانت از ارزش‌های انقلاب اسلامی فدا کرد. به بهانه چهل و یکمین سالگرد شهادت مظلومانه وئ دیگر شهدای ۷ تیر، با حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی اژه‌ای، به گفت‌وگو نشستیم. این استاد حوزه و دانشگاه که از دوستداران شهید آیت الله دکتر بهشتی است، از چگونگی تدوین قانون اساسی در کشور توسط دکتر بهشتی گفت، اینکه اگر ایشان زنده بود به دستگاه اجرایی و تقنینی کشور چه نمره‌ای می‌داد و حتی پاسخ به این شبهه که مذاکره آیت‌الله بهشتی با آمریکایی‌ها در اوایل انقلاب چرا انجام شد.
شما از دوست‌داران آیت‌الله شهید دکتر بهشتی بودید، حالا و پس از گذشت ۴۱ سال از شهادت ایشان، کدام ویژگی بارز شخصیتی او پیش از هر چیز در ذهنتان تداعی می‌شود؟
دکتر بهشتی در میان رجال تاریخ ایران شخصیتی منحصر به‌فرد بود، او از نظر علمی، فقهی و به خصوص سیاسی یک مجتهد به تمام معنی بود، شما می‌دانید از منظر ابواب فقهی، تاریخ اسلام مجتهدین بی‌نظیری به خود دیده، اما دکتر بهشتی از معدود افراد صاحب اجتهاد سیاسی بود که برای اصلاح و اجرای حکمرانی دینی وارد میدان شد و در ایمان و اعتقاد و عرفان هم شهره بود؛ یک عارف به تمام معنی که در بحث ولایت و ارادت به چهارده معصوم شبیه امام راحل بود. برای او این طور بنویسید که بهشتی مرد ایمان، صداقت، شجاعت، تدبیر، برنامه‌ریزی، آینده‌‍نگری و بدون کوچک‌ترین دلبستگی به پست و مقام و ریاست و در عین حال عاشق حاکمیت اسلام بود و هیچ انحصارطلبی هم در کارش نبود.
امام(ره) برای شهید بهشتی از تعبیر «شهید بهشتی یک ملت بود برای ملت ما» استفاده کرده‌اند. به نظر شما این تعبیر برخاسته از کدام خصیصه شهید بهشتی بوده است؟
این تعبیرِ قرآن کریم درباره حضرت ابراهیم است و از باورمندی به اصل توحید می‌آید. برخی می‌گویند خدا و ترک محرمات را قبول داریم، اما وقتی نوبت به مبارزه با طاغوت می‌رسد، طاغوت‌شناسان خوبی نیستند، همان‌طور که باید خدا را بشناسیم، باید طاغوت را هم بشناسیم و در مبارزه با آن مانند ولایت الله قوی ظاهر شویم، همان‌طور که می‌گوییم «لا إله إلّا اللّه» و از نفی به باور می‌رسیم، می‌خواهم بگویم این تعادل گاهی در سکنات و رفتار برخی افراد وجود ندارد.
یعنی به سبب ویژگی مبارزاتی دکتر بهشتی بود که حضرت امام از این تعبیر قرآنی برای ایشان استفاده کردند؟
بله، جامعیت رفتاری و شخصیتی دکتر بهشتی برای امام ثابت شده بود، شهید بهشتی آینده‌نگر بود، و آینده‌نگری چیزی جز مبارزه با طاغوت برای فراهم کردن زمینه‌های خدا پرستی در اخلاق و عبادت و از جان گذشتگی و دوری از خود شیفتگی نیست. همین ویژگی‌ها در شیخ الانبیا، حضرت ابراهیم(ع) به‌عنوان یک پیامبر اولوالعظم وجود داشت که خدا به او لقب «ملت» داد. درست است، دکتر بهشتی جزو انبیا نبود، پیامبر یا امام نبود، معصوم نبود، اما فکر و اندیشه‌اش جامع بود و در هر دو بعد اسلام چه فردی و چه اجتماعی، کار می‌کرد.
آیا همین تلاش برای پیرو بودن در بعد اجتماعی دین بود که پیش از پیروزی انقلاب ایشان را به سمت کادرسازی و توسعه اسلام در خارج از ایران سوق داد؛ تلاشی که در ادامه به پیروزی انقلاب نیز منجر شد؟
شهید بهشتی یک شخصیت عجیب و غریب بود. تفکر، تعقل و اندیشه او در درک قرآن و فهم احکام قرآن و فلسفه دین آنقدر عالی بود که پیش از زمانه خود را می‌دید؛ دنیای غرب متفکر زیاد دارد، اما این متفکرین اغلب به اندیشه خود هم باور و اعتقادی ندارند، اما شهید دکتر بهشتی به تفکر خود در باب سیاست، اقتصاد، قضاوت و تعلیم و تربیت باور داشت و به همین دلیل هم برای اثبات نگاه خود برای دیگران تلاشی نمی‌کرد؛ تلاش او برای کادرسازی به روشن‌بینی اندیشه او از حوادث برمی‌گشت، در حالی که می‌بینیم برخی این روزها مدام در گذشته‌اند «من آنم که رستم جهان را گرفت»، جوانان‌مان گول ۲۵۰۰ سال قبل را می‌خورند، در حالی که تاریخ ۱۴۰۰ ساله ایران دست کم هزار سال از دوره‌ای که آنها دنبالش می‌دوند جلوتر است. دکتر بهشتی هم در باب تحولات جامعه متکی به گذشته نبود. مرجع و مجتهد امروزی که نباید مثل مرجع و مجتهد ۳۰۰ سال قبل فکر کند، همین بود که شهید دکتر بهشتی از زمانه خود جلوتر و پیشروتر بود و برای مشکلات فردای مسلمانان برنامه می‌ریخت.
شهید بهشتی از پیشگامان تدوین قانون اساسی نوین اسلامی هم در نظام جمهوری اسلامی بودند.
سیستم‌های متنوع اداره کشور را اول بار اروپایی‌ها ۳۰۰-۴۰۰ سال پیش باب کردند، از استبدادی به مشروطه و بعد انواع جمهوری‌ها مانند دموکراتیک و غیره؛ آنها دست بالا را می‌گرفتند که قانون اساسی کشورها به میل این خارجی‌ها نوشته شود که بعد از حاصلش به نفع خودشان سوءاستفاده کنند، اما نظام جمهوری اسلامی با بقیه فرق داشت؛ مطابق رای و نظر آنها نبود.
این نظام سیاسی ویژه مبتنی بر جمهوریت و استقلال باید صاحب قانون اساسی ویژه‌ای هم می‌شد. 
بله، از نظر فکری، دموکراسی، لیبرالیسم، آزادی‌خواهی، حقوق بشر، انتخابات و احزاب همگی اختراع غرب در نظام‌های سیاسی معاصر بود. در ایران حتی پس از مشروطه نیز، قوانین مطابق نظر ملت مسلمان نبود، اما جمهوری مدنظر امام راحل در تعبیر غربی نمی‌گنجید، جمهوری او لاییک یا سکولار با محتوای غیر دینی نبود، امام خمینی(ره) در پاریس بود که به آقای حبیبی مأموریت تدوین پیشنویس قانون اساسی داده شد، پیش‌نویسی که همین الان کپی‌هایی از آن در دفتر اسناد انقلاب هم موجود است، این پیش‌نویس، یک کپی از قانون جمهوری فرانسه بود و بعد این شهید  بهشتی بود که پس از انقلاب این قانون اساسی را مبتنی بر اسلام متحول و روزآمد کرد، این حرف من نیست این نظر متفق تمام فقهای حال حاضر ایران هم هست؛ اینکه مسئولین کشوری در تمام رده‌ها با رای و نظر مستقیم یا غیر مستقیم مردم انتخاب شوند. چنین چیزی در کجای دنیا اتفاق می‌افتد؟ شهید بهشتی یک امر حوزوی را به اصلی قانونی برای تمام دوره‌ها تبدیل کرد.
حاکمیت مردم جزء اصول زندگی چهره‌های برجسته و تاثیرگذار سال‌های نخستین انقلاب از جمله شهید بهشتی بوده است.
 جمهوریت یعنی مردم، یعنی رای و نظر و خواست مردم، و همین شرکت در انتخابات تجلی حاکمیت مردم است. دموکراسی دینی همین شرکت آزادانه در انتخابات است، تا آنجا که انتخاب رهبر که هیچ وظیفه اجرایی هم در کشور ندارد با رای و نظر مردم اتفاق بیفتد؛ وظیفه رهبر چیست؟ برقراری دو اصل یک، اصل حاکمیت مردم و دیگری حفظ اصول دین در کنار استقلال و آزادی؛ کما اینکه در دو فتنه‌ای که با تدبیر رهبری خنثی شد هم این دو اصل مورد توجه بود، و وُیسی که اخیرا از ایشان منتشر شده و در آن با اشاره به اعتراض گروهی نسبت به تعداد آرای آقای خاتمی گفته بودند من نمی‌توانستم آرای مردم را به این بهانه که آقای خاتمی بیست میلیون رای بیشتر گرفته ابطال کنم و بعد در انتخاباتی که آقای احمدی‌نژاد برنده شد هم واکنش ایشان به معترضین همین بود؛ هنوز هم عده‌ای به خاطر حمایت آقا از جمهوریت، به ایشان حمله می‌کنند، در حالی که برای رهبری فرقی نمی‌کرد و نمی‌کند که آقای خاتمی رئیس جمهور باشد یا احمدی نژاد یا روحانی یا رئیسی. جمهوریت به برکت ولایت فقیه که در صف اول برایشان اجرای قانون مهم است تا به حال حفظ شده و می‌بینیم در این کشور برخلاف عراق، لبنان و لیبی و دیگر کشورها حتی یک روز هم انتخابات به تأخیر نیفتاده است.
با این همه در مقام مقایسه تاکید به حاکمیت قانون امروز با چه کیفیتی در تصمیمات مدیران کشور دیده می‌شود؟
برای قوه مجریه برنامه‌های اقتصادی و برای قوه قضاییه، اجرای عدالت شاخص‌ترین وظیفه است؛ اما نمی‌شود به این موارد صفر یا صد نگاه کرد؛ دانشجویانم سر کلاس گاهی می‌گویند، جمهوری اسلامی در اجرای قانون موفق نبوده، من خودشان را مثال می‌زنم که در دوره تحصیل دانشگاهی گاهی برخی درس‌هایشان را مشروط می‌شوند، بعضی با ارفاق نمره می‌آورند و بعضی درس‌ها را هم با تراز متوسط در می‌کنند، خب آیا باید بگوییم آنها در گذراندن دوران تحصیل ناکام بوده‌اند؟
سوال این است، در بحث عدالت اقتصادی دولت‌ها چه گام‌هایی برداشته‌اند؛ چون اصلاً دعوا بیشتر سر اقتصاد است؛ اینکه مثلاً دولت‌ها چقدر فکر داشته‌اند، در اجرای برنامه تا چه حد مدیر بوده‌اند و نمره چند می‌گیرند؛ ببینید برخی نمره خوبی می‌گیرند و برخی نمره بد، اما روی هم رفته می‌شود به دولت‌ها نمره ۱۶ داد.
اگر دکتر بهشتی زنده بودند به دولت‌های پس از خود نمره قبولی می‌دادند؟
اگر ایشان زنده بودند در بحث اقتصاد و زندگی و معیشت، همین نمره‌ای را می‌دادند که امروز مقام معظم رهبری داده‌اند، آنجا که می‌گویند «من شب ها از مشکلات اقتصادی مردم خوابم نمی‌برد»؛ دَه سال است که شعار سال رهبری متوجه برنامه‌های اقتصادی است، و این یعنی در اقتصاد توانمندی‌هایی وجود دارد، اما هنوز انتظار رهبری در این مورد برآورده نشده است.
درباره قوه قضاییه چطور؟ اگر دکتر بهشتی زنده بودند نظرشان درباره نوع و نحوه اجرای عدالت و مبارزه با فساد چگونه بود؟
قوه قضاییه به نسبتی که دادگاه‌ها نشان می‌دهد، اعتماد عمومی مردم را جلب کرده‌اند، اصلاً اگر مردم به حق خود در دادگستری‌ها نمی‌رسیدند که به دادگاه‌ها مراجعه نمی‌کردند؛ مایوس می‌شدند و از اجرای عدالت روی می‌گرداندند، حتی این را هم قبول ندارم که مردم چون انتخاب دیگری ندارند به دادگاه‌ها مراجعه می‌کنند؛ باور دارم در دادگستری‌ها در دادگاه‌های خانواده و انقلاب مردم ۶۰ تا ۷۰ درصد به حق خود می‌رسند، باقی هم یا به عدم اطلاع خود مردم از حقوقشان بر می‌گردد و یا آن دسته از وکلا یا قضاتی که از چشم قانون دور مانده‌اند و بدون رعایت مسائل اخلاقی و دینی با زرنگ بازی کار خود را جلو می‌برند؛ جایی می‌گفتند گاه در دادگاه تصور می‌شود قاضی آدم جاهلی است که دو تا عالم روبرویش طرح دعوا می‌کنند، همین می‌شود که گاه مردم از قاضی شکایت به دادگاه می‌برند و سالیانه حتی تا ۲۰۰ قاضی از کار عزل می‌شود. باندهای مخوف مافیایی در قوه مجریه یا قضاییه که نمونه‌اش هم آقای طبری بود که بیست سال در قوه قضاییه لانه کرده بود و از گردن کلفت‌ها مراقبت می‌کرد. قوه قضاییه در احقاق حقوق عامه نمره ۱۰-۱۷ می‌گیرد؛ آن هم به خصوص در سال‌های اخیر که با فرمایش مقام معظم رهبری در مبارزه با فساد، قوه قضاییه اقدامات قابل تقدیری انجام داد.
کدام ویژگی دکتر بهشتی برای امروز مردم و مسئولین بیش از هر چیز مورد نیاز است؟
به نظرم حرکت او در مسیر خط امام، آن هم در همه حال و نه در شعار، بلکه در عمل. شهید بهشتی در راه نماز شهید شد، مثل امام حسین(ع) که در راه حق شهید شد؛ «اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ»؛ نماز و زکات از هم جدا شدنی نیست، و سکات همان اقتصاد است، انتظار امروز بهشتی از مسئولان داشتن یک زندگی کمتر از متوسط و در سطح عموم مردم است، شهید بهشتی رئیس یک قوه بود، اما از دستگاه متبوع خود دیناری نمی‌گرفت، تا آخر عمر با حقوق معلمی زندگی کرد، یک لامپ خانه‌اش سوخته بود و در حالی که تعاونی دادگستری لامپ داشت، چون در بازار لامپ کمیاب شده بود خطاب به پسرش گفت که چرا لامپ از تعاونی گرفته‌ای این برای کارمندان دستگاه است و نه من، باید آن را پس بدهی. اگر همین قاعده در مسئولان ما ایجاد شود نمی‌گویم همه چیز درست می‌شود، اما اعتماد مردم به مسئولان بیشتر می‌شود، آن وقت کسی از مدیران نارضایتی ندارد. دکتر بهشتی معتقد بود اگر یک روحانی اهل علم می‌خواهد وارد کار اقتصادی شود باید لباسش را در بیاورد و اگر کار اقتصادی کرد باید حلال انجام دهد، می‌گفت کسی باید لباس روحانیت بپوشد که هدف خدمت و شهادت داشته باشد، نه اینکه دستش را ببوسند، کفشش را جفت کنند و اهل تشریفات باشد، البته اینکه یک روحانی پول داشته باشد بد نیست، اما مهم این است که این پول را از کجا درآورده و چگونه کار می‌کند؟ من شهید بهشتی را در اغلب جنبه‌ها در سیمای رهبری می‌بینم که ایشان هم ساده زیست هستند و با امکانات زندگی ساده‌تر از پیش از انقلابشان زندگی می‌کنند.
با این همه در چشم بسیاری هنوز هم آیت الله بهشتی، روحانی متمولی است.
بله، اما تصور غلطی است؛ دکتر بهشتی یک خانه در تهران در سال ۴۸ خرید و آن را با حقوق معلمی ساخت و با همان حقوق قسط‌هایش را می‌داد؛ تمول، برچسبی بود که نامردهای منافق به او زدند، به دکتر بهشتی که سوسیالیست‌ها را کنار لیبرال‌ها گذاشته بود و تفکرشان را باطل می‌دانست و می‌گفت این مدل نگاه‌ها اختیار انسانیت را از آدم می‌گیرد؛ اما در جایی چون از سبک تمول حضرت خدیجه (س) در پیشبرد اهداف اسلام دفاع کرده بود، برای او درآوردند که با سرمایه‌داری موافق است؛ در حالی که حضرت خدیجه(س) هر چه داشت در راه دین پیامبر(ص) داد و زمانی که درگذشت، پول خرید کفن هم برایش نمانده بود. مدل مد نظر آیت الله بهشتی که البته پیاده‌سازی هم نشد این بود که کارگرهای کارخانجات پول روی هم بگذارند، یک شرکت تعاونی راه بیاندازند و بعد از سودش هم استفاده کنند تا این وسط سرمایه‌دار سود کلان نخورد؛ نظرش این بود که کارمندان با ایجاد تعاونی‌ها بند دولت نمانند، اما ایده‌اش عملیاتی هم نشد.
درباره دیدارهای دکتر بهشتی با مقامات آمریکایی در جریان گروگان‌گیری و قبل آن هم توضیح دهید، برخی از مخالفان ایشان و بدخواهان، به شهید بهشتی بابت این ملاقات‌ها لقب آیت الله کسینجر می‌دهند.
آقای بهشتی با آن صلابتش همیشه روی مرز حرکت می‌کرد، ملاقات‌هایی با مقامات آمریکایی هم داشت که یکی به ماموریت دکتر ابراهیم یزدی، وزیر خارجه وقت ایران با آمریکایی‌ها انجام شد و دیگری هم به نمایندگی از شورای انقلاب، اسناد هر دو نیز موجود است، اما مهم خاطره‌ای است که آمریکایی‌ها از ملاقات با دکتر بهشتی گفته‌اند، اینکه او را فردی بسیار باهوش دیده‌اند که به هیچ وجه اهل سازش نیست، آن هم در دوره‌ای که منافقین که خود می‌گفتند ضد آمریکا هستند کاملاً نوکر آمریکا بودند؛ این القاب را منافقین و مخالفینِ نامردِ دوست به او می‌زدند؛ کسانی که می‌دانستند شخصیت بهشتی به گونه‌ای است که جای آنها را تنگ می‌کند، مدل همان حرف‌هایی که چپ‌ها و کمونیست‌ها در روزنامه‌های خود علیه او می‌نوشتند؛ ولی مگر مذاکره عیب دارد؟ کسی مذاکره را محکوم نکرده است، همان‌طور که دولت قبلی مذاکره می‌کرد یا در  دولت فعلی که برخی می‌گفتند برجام بی خودی است، اما الان مذاکره می‌کنند.

هفته نامه ی پیک ایلام /peyk-e ilam...
ما را در سایت هفته نامه ی پیک ایلام /peyk-e ilam دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : peikeilama بازدید : 135 تاريخ : يکشنبه 2 مرداد 1401 ساعت: 15:50