اخلاق و هويت
رضا بابايي
اثرپذيري انسان جديد از تنبيه يا نصيحت يا کيفرهاي خوفناک، کمتر شده است. عصر جديد، عصر هويتسازي است؛ يعني مثلا براي کاهش همسايهآزاري، همسايهدوستي را جزئي از هويت و تعريف «شهروند» ميکنند؛ بهطوري که همسايهآزار احساس بيهويتي و بريدگي از جامعه کند. ديگر به کودک نميگويند دروغ نگو چون فلان كيفر را دارد؛ چون در اين صورت، پرهيز او از دروغ، جزئي از ماهيت او نميشود؛ بلکه به علل و عوامل بيروني بازميگردد. عبارتهاي مشهوري مانند «انسان متمدن چنين و چنان است»، تلقين و تزريق همين هويت جديد است. در اين روش، اخلاق، از رهگذر بازتعريف انسان پديدار ميشود، و تکيهگاه اصلياش ترساندن يا وعده دادن نيست. بنابراين عمل غير اخلاقي، در فهرست بيماريها جاي ميگيرد و نيازمند درمان از راههاي علمي يا تجربي ميشود. سپس به قدري راههاي متنوع پيش پاي شهروند ميگذارند که او ديگر دليلي براي انتخاب بزهکاري نداشته باشد. مثلا به جاي آنکه بگويند «سيگار نکشيد» يا «سيگار كشيدن ممنوع است»، ميگويند «براي کشيدن سيگار به اتاق مخصوص برويد.» نميگويند: «لعنت بر پدر و مادر کسي که اينجا آشغال بريزد»؛ روي ديوار مينويسند: «سطل آشغال، چند قدم بالاتر است.» تفاوت اين دو جمله، تفاوت دنياي قديم و جديد است. جملهاول(سيگار نكشيد) واقعيتگريز است. جملهدوم(براي کشيدن سيگار به اتاق مخصوص برويد)، واقعيت را پذيرفته و براي آن چارهاي انديشيده است. جملهاول هيچ راهحلي نشان نميدهد و فقط روي ممنوعيت پافشاري ميکند؛ جملهدوم، ميداند که آدم سيگاري بالاخره سيگارش را ميکشد. پس بهتر است جايي براي او در نظر گرفت که حداقل دود سيگارش به حلق و ريهمردم نرود. جملهاول، حذف صورت مسئله است؛ جملهدوم، حل مسئله. آدم سيگاري، ميتواند هزار دليل براي نقض جملهاول بياورد؛ اما هيچ دليلي براي مخالفت با جملهدوم ندارد.
در گام دوم، هزينهبزهکاري و بياخلاقيهايي مانند دروغ را چنان سنگين ميکنند که جز عدهاي معدود به آن تن ندهند. در جامعهاي که دروغ هزينهاي بر روي دست دروغگو نميگذارد و او را از پيشرفت در مناصب اجتماعي
بازنميدارد، هزاران کتاب و رساله و سخنراني هم اندکي از حجم دروغگويي در ميان مردم و مسئولان نميکاهد.دنياي جديد، همچنين براي اينکه صاحبان صنايع، جنس مرغوب توليد کنند، به پند و اندرز يا زور و فشار قناعت نميکند و گاهي اصلا به آن سو نميرود؛ بلکه «اعتبار» را به سرمايهاي جايگزينناپذير تبديل ميکند تا هر کارخانهداري طالب آن باشد. اگر در برخي کشورها، صاحبان صنايع و اهل سياست و رسانه و... به اعتبار اجتماعي و صنفي خود اهميت نميدهند، از آن رو است که اعتبار در آن كشورها، سرمايهاي هنگفت محسوب نميشود. اگر کسي، صاحب کارخانهاي را بازخواست کند که چرا جنس نامرغوب توليد ميکني، پرسش اخلاقي کرده است؛ اما اگر از او بپرسد چرا به اعتبار و حُسن شهرت خود نميانديشي، مسئلهاش روانشناختي يا جامعهشناختي است.
متأسفانه قبح فرار از مسئوليت، در ميان بخشي از جامعه ما چنان فروريخته است که نابلدان، احساس امنيت ميکنند؛ چون ميدانند آنچه جايگاه اجتماعي يا شغلي آنان را تهديد ميکند، چيزي ديگر است؛ نه محصول كارشان و بيعرضگي يا خيانت يا مسئوليتناپذيري. يعني اطمينان دارند که حساسيتها به نابلدي و ناشيگري، آنقدر نيست که آنان را با مشکلي خاص روبهرو کند يا از چشمها بيندازد. اينکه مثلا در کره جنوبي، حادثهاي پيشبينينشده(مانند غرق شدن چند کودک در رودخانه) منجر به استعفاي دستهجمعي مسئولان مربوط ميشود، ربطي به اخلاقمداري مسئولان آن کشور ندارد؛ بلکه آنان ميدانند که –بهحق يا بهناحق –ديگر جايگاهي در سيستم و در ميان مردم خود ندارند و بايد کنار بکشند. پس مشکل در مسئولان يا سخنرانان يا گويندگان يا توليدکنندگان نيست؛ در مردمي است که حساسيت آنان به گناهاني همچون خيانت و دروغگويي و حقکشي و نابلدي و بيانصافي، کمتر از حساسيت آنان به شرابخواري يا قماربازي يا مانند آن است.وقتي نابلدي در جامعه، هزينهاي سهمگين داشته باشد، اگر کسي بدون برخورداري از صلاحيتهاي لازم و ضروري، مسئوليتي را بپذيرد، محکوم به بياخلاقي ميشود. در ترازوي اخلاق حرفهاي، بزهکارترين آدم، کسي است که در مسئوليتي که پذيرفته است، مهارت و توانايي لازم را نداشته باشد و نتواند از کارنامه خود دفاع کند. معيار اخلاق در عرصه مديريت، فقط فسق و فجور ظاهري نيست؛ بلکه ناتواني در انجام مسئوليتها بزرگترين گناه و فسق و خيانت است. اخلاق هويتساز، پادزهر اينگونه ناهنجاريها است.
هفته نامه ی پیک ایلام /peyk-e ilam...
ما را در سایت هفته نامه ی پیک ایلام /peyk-e ilam دنبال می کنید
برچسب : اخلاق, نویسنده : peikeilama بازدید : 173 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 22:08